علیاکبر هرویزاده در ۶ اردیبهشت ۱۳۵۷ در روستای مهرنشانی از توابع سبزوار دیده به جهان گشود. اما از همان ماههای نخست زندگی، با آزمونی دشوار روبهرو شد. بر اثر تزریق اشتباه پنیسیلین، دچار گرفتگی عضلات پا شد. والدینش برای درمان او راهی مشهد شدند و پس از ماهها تلاش و ماساژهای برقی، علیاکبر توانست پاهای خود را تکان دهد؛ اما به دلیل شرایط جسمانیاش، به حالت نشسته عادت کرد. با این حال، خداوند نعمتی گرانبها را به او بخشید: روحیهای وصفناپذیر از صبر، استقامت و ایمان.
تحصیل و آغاز فعالیتهای اجتماعیبا وجود محدودیتهای جسمانی، علیاکبر هرگز از زندگی و آموختن باز نماند. از همان دوران کودکی در کنار مادر به امور خانه کمک میکرد و با اشتیاق وارد مدرسه شد. مقطع ابتدایی را با بهترین نمرات به پایان رساند. او علاوه بر تحصیل، علاقه زیادی به سرودخوانی داشت و همین علاقه، او را به نوحهخوانی در شبهای محرم کشاند.
برای ادامه تحصیل، به دلیل نبود امکانات آموزشی در روستا، راهی یحییآباد شد و تحصیلات خود را تا مقطع سیکل ادامه داد. اما به اصرار مادر، به مهرنشانی بازگشت تا در کنار خانواده باشد.
اشتغال و خدمت به مردم روستاروحیه و اخلاق دوستداشتنی علیاکبر، او را به محبوب اهالی روستا تبدیل کرده بود. پس از راهاندازی مرکز مخابرات روستا، به عنوان متصدی مخابرات انتخاب شد؛ چراکه مهربانی، صداقت و حسن خلق او، بهترین گزینه برای این مسئولیت بود. برای آموزش، مدتی در یحییآباد گذراند و پس از تکمیل دوره، با جدیت و مسئولیتپذیری، مخابرات روستا را به بهترین شکل ممکن مدیریت کرد.
پخش اذان در طول سال و برنامههای صوتی دعا در ماه مبارک رمضان، بخشی از خدمات او به مردم بود که همگان از آن خاطرات شیرینی دارند.
با گذر زمان و ورود تلفنهای همراه، مرکز مخابرات تعطیل شد. اما علیاکبر هرگز ناامید نشد و به کشاورزی و دامداری روی آورد. در حالی که بسیاری باید به او روحیه میدادند، این او بود که دیگران را امید میبخشید و راهنمایی میکرد.
مبارزه با بیماری و پرواز به سوی معبودمتأسفانه شرایط جسمانیاش او را دچار مشکلات ریوی و تنفسی کرد و در بیمارستان امام حسین (ع) مشهد بستری شد. پزشکان از او قطع امید کرده بودند، اما دعای عزیزان در شبهای ماه مبارک رمضان و لطف الهی، یک سال دیگر به زندگیاش مهلت داد.
سرانجام، در شب میلاد امام زمان (عج) بار دیگر با مشکلات ریوی دستوپنجه نرم کرد و در بیمارستان واسعی بستری شد. با روحیهای بینظیر، یک ماه دیگر در بخش مراقبتهای ویژه دوام آورد. آخرین آرزوی او سفر به مشهد بود که به لطف خداوند، محقق شد.
در شب میلاد امام حسن عسکری (ع)، در ۱۵ فروردین ۱۴۰۲، در سن ۴۵ سالگی، دعوت حق را لبیک گفت. پیکرش در حرم رضوی طواف داده شد و سرانجام در زادگاهش، روستای مهرنشانی، به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش جاودان. نثار شادی روحش صلوات.