یادبود مجازی شهید سهیل زمان پورزنجانی

در صورتی که عکس، فیلم یا هرگونه محتوای دیگری در رابطه با شهید سهیل زمان پورزنجانی در اختیار دارید، با استفاده از فرم زیر برای ما ارسال کنید تا در این صفحه قرار گیرد.

نام :سهیل
نام خانوادگی : زمان پورزنجانی
نام پدر : هوشنگ
تاریخ تولد : 1344/08/26
محل تولد : تهران
سن : 23 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1367/03/23
محل شهادت : شلمچه
شغل : بسیجی
دسته عملیاتی : بسیج
شهید سهیل زمان پورزنجانی در 26 آبان ماه سال 1344 در تهران متولد شد.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع چهارم متوسطه ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 23 خردااد ماه سال 1367 در سن 23 سـالگی حوادث ناشی از درگیری در شلمچه دعوت حق را لبیک گفت.
مزار این شهید در قطعه 40 ردیف 115 شماره 16 بهشت زهرا (س) قرار دارد.
شهید سهیل زمان پور متولد ۱۳۴۴ فرزند بزرگ خانواده بود و ۴ برادر کوچکتر از خود داشت، از سال ۶۰ به عضویت بسیج محل درآمدند و اولین حضور در جبهه سال ۱۳۶۲ بود در ۱۸ سالگی با اذن از پدر و مادر زمانیکه پدر هنوز زنده بودند، در سال ۶۳ پدر را از دست دادند و به نوعی سرپرست خانواده شدند که در کنار تحصیل بطور پراکنده کار هم میکردند تا کمک خرج خانواده باشند. مجدداً دوری از جبهه و بی تفاوتی نسبت به جنگ را طاقت نیاورده و از سال ۶۴ شروع به حضور در جبهه کردند که بطور متناوب تا شهادت حدود ۲ سال در جبهه بودند که چندین مرحله مجروح گردیدند که هربار پس از بهبودی نسبی مجدداً عازم جبهه میشدند. عمده تغییرات روحی که بر ایشان ایجاد گردید از زمان حضور در گردان مالک لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله بود که این تحول هم در خانواده و هم در بین دوستان بسیار ملموس بود، نحوه شهادت روز ۲۳ خرداد ۱۳۶۷ در عملیات بیت‌المقدس ۷ در منطقه شلمچه در گرمای ۵۰ درجه خوزستان زمانی که برای رفع عطش در حال نوشیدن آب بود مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به درجه رفیع شهادت نائل میشود
از سردار ابوالفضل مسجدی، نقل شده است که:« برادرمان سهیل زمانپور از ابتدای تشکیل بسیج، در پایگاه مسجد علی ابن موسی الرضا(ع) و پایگاههای دیگر فعالیت داشت و همیشه مسائل اسلام را از مسائل شخصی خودش بالاتر می‌دانست. با اینکه پدر نداشت و بار مسئولیت خانواده به دوشش بود. اکثر مواقع در جبهه ها بود، چندین بار مجروح شد. یکبار با شیمیایی مجروح شده و سوخته بود. بار دوم تیر به سر او اصابت کرده بود و برای معالجه به تهران آمده بود اما طاقت نیاورد و به جبهه بازگشت. بنده به یاد دارم که در ماه مبارک رمضان، به یکی از روحانیون اصرار کردند که:« حاج آقا از شما خواهش میکنم که در رابطه با اعزام به جبهه صحبت کنید، حاج آقا هر جایی می توانید صحبت کنید که بچه ها به جبهه ها بیایند.»» بارها به علت مجروحیت به تهران عازم شد. در عملیات بیت المقدس۷، بچه ها در حال دفع حمله دشمن بودند و تحمل ساعتها تشنگی برایشان سخت شده بود. سهیل قمقمه آب را برای نوشیدن و رفع عطش بالا برده بود که با اصابت دو ترکش به قمقمه و گلویش، تشنه لب، به مولایش اباعبدالله پیوست.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
بهشت زهرا (س) , قطعه 40, ردیف 115, شماره 16
در حال بارگیری نقشه...
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:

جستجو در صفحات درگذشتگان