به یاد پروفسور هرمز بنویسید…
پروفسور هرمز و من
دوران رزیدنتی خود را در سالهای 1378 تا 1382 به یاد میآورم...
استاد، چشم پزشکی را در دو مکتب فرانسوی و آمریکایی آموخته بودند و این در گفتار و آموزششان مشهود بود. با چه مهارت و سرعتی و با استفاده از تریمیرور شبکیه را 360 درجهای معاینه میکردند. مراقبت همه بیماران را میپذیرفتند؛ در کار دشوار مداوای کودکان مبتلا به سرطان چشم – رتینوبلاستوما بودند و هم بیماریهای خودایمنی چشم (خصوصا بیماری بهجت – بیماری جاده ابریشم).
اصالت در راه رفتن استاد مشهود بود. فروتنیشان، عجیب! وقتی سالها بعد، پریکاردیت – عفونت دور قلب سلی گرفتند، مستند شد که پزشک محرومانند و از ایشان، بیماری فقراء را گرفتهاند. طبیبانگیشان، دیدنی بود. فخر چشمپزشکان بودند در منش، نیکنفسی و متانت.
هرمز، فرزند و امانتدار شایستهای از سلاله شمس از یحیی شمس ملکآرا – لسان الحکماء و محمدقلی شمس – پدر چشم پزشکی نوین ایران و موسس بیمارستان فارابی بود. ما این میراث گرانسنگ را بر تاق همت خود نهادیم و «بنیاد شمس» را برای باقیات صالحات و امتداد و انتشار ارزشها و منش ایشان برپا نمودیم.
ساغر به طاق همت منصور میکشیم ------ بر دوش ما سری است زگردن جدا بلند – بیدل دهلوی
روحتان شاد استاد
شاگردتان، سید فرزاد محمدی
خلخال، 25 مرداد 1404