شیرین؛ نامی که هنوز در خانهمان جاریست...
شیرین ما،
نه فقط مادری مهربان و همسری وفادار،
که نوری بود در دلِ روزهای سادهمان.
با بودنش، زندگی رنگ داشت،
با رفتنش، دنیا برای لحظهای ایستاد...
اما او نرفت،
در لبخندهای آوا و آرین هنوز نفس میکشد،
در هر گوشهی این خانه،
صدای آرامش هست،
عطر مهربانیاش هست.
ما، بازماندگانِ دلتنگش،
نه سوگوار رفتن که شاکر بودنشایم.
با هر اشک، هزار خاطره میروید...
با هر سکوت، صدها زمزمه از او در دلمان بلند میشود.
اگر روزی کنار این سنگ ایستادی،
بدان که اینجا زنی آرمیده
که عاشقانه زیست و جاودانه شد.
و ما هنوز،
هر شب قبل خواب،
با دلتنگی، نامش را زمزمه میکنیم...
شیرین...
همیشه با ما، همیشه در ما