صفحه یادبود شهید حسن شاهسون طغان

در صورتی که عکس، فیلم یا هرگونه محتوای دیگری در رابطه با شهید حسن شاهسون طغان در اختیار دارید، با استفاده از فرم زیر برای ما ارسال کنید تا در این صفحه قرار گیرد.

نام :حسن
نام خانوادگی : شاهسون طغان
نام پدر : حبیب
تاریخ تولد : 1340/06/20
محل تولد : شهرستان های استان تهران - ورامین - ورامین
سن : 24 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1364/11/21
محل شهادت : فاو
شهید حسن شاهسون طغان در 20 شهریور ماه سال 1340 در شهرستان های استان تهران - ورامین - ورامین متولد شد.این شهید والامقام دارای ملیت ایرانی و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع سیکل - راهنمایی ادامه داد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 21 بهمن ماه سال 1364 در سن 24 سـالگی ترکش در فاو به شهادت رسید.
مزار این شهید در قطعه 1 ردیف 3 شماره 24 شهدای جواداباد قرار دارد.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
شهدای جواداباد , قطعه 1, ردیف 3, شماره 24
در حال بارگیری نقشه...
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
یکی از ۱۸ نوه خواهر
سلام دایی جان ! اتفاقی لینک این یاد کد را دیدم و با خود گفتم من هم کمی در وصف شما بنویسم، هر چند شنیده های من بسیار دور هستند و نقل شده از افراد مختلف ؛طی روایتگری هایی که از خانواده و راویان برمدار سهیل در هر منطقه عملیاتی که میرفتیم،شنیده ام بیشتر از پیش به این ادراک میرسیدم که کلمات توانایی وصف شما و همسنگران گرامیتان راندارند و دربرابر ایثار شما ناچیزند ! اینکه شما بسیار ازخودگذشته بوده و مام میهن داشتید از اینکه .... هنوز هم با گذشت ۴ دهه جزو الگوهای زندگی ما هستید از ان زمان به شما غبطه میخورم!به ایمان و اراده ای که داشتید؛که در ظلمت شب، شک و تردید به جانتان نیافتاد ،به تواضع و خشوع قلبی تان! فکر میکنم که شفاعت شما سبب شدنام من هم بعنوان زوار شما نوشته شود. دایی دعا کنید من بتونم از یاوران سرسخت اقا باشم و تردید و شک به دلم نیافتد ؛انقدر ایمان داشته باشم که با هر نسیمی پایه های ایمانم سست نشود و فرو نریزم شما بزرگ مرد و الگوی ما هستید از صمیم قلب برای امنیت امروزمان ،برای اینکه من امشب از داخل خاک کشورم که حتی ذره ای از ان به دست دشمن نیافتد این دلنوشته را برای شما نوشتم، سپاسگزارم. ای که مراخوانده ای راه نشانم بده! ۱۷/اسفند/۰۳ ساعت ۲۲:۵۱
نوه
سلام بابابزرگی که نیستی! همیشه وقتی عکستو می بینم به خودم می گفتم اگه تو بودی چه رفتاری با من می کردی باهام حرف میزدی در مورد خیلی چیز ها یا نه من بیرون می بردی برگردونی یا نا!؟ دلم می خواست وقتی می اومدم خونت بگی بیا بغلم پسرم ولی نشد. شاید باور نکنید ولی وقتی خونه تنها می مونم دلم می خواست تو پیشم باشی. دلم می خواهد روزی ببینمت به امید دیدار......
فرمانده شهید در عملیات والفجر هش
پیام سردار فلکی فرمانده بابا حسن👇👇👇 سلام دوران پرشکوه انقلاب اسلامی و جشن چهل وچهارمین سالگرد این پدیده الهی ، تاریخ پر فراز ونشیبی را پشت سر گذاشته است. کتاب سبز این انقلاب با شکوه، مزین به برگ های سرخی از حماسه وخون و مقاومت مردم انقلابی ولایتمدار می باشد. عملیات والفجر هشت، یکی از سرفصل های این صفحات سرخ و عزت مند جمهوری اسلامی ایران در دوران پرحلاوت هشت سال دفاع مقدس می باشد. خطه دلاور خیز ورامین ومردمان متدین ولایتمدار و انقلابی آن ، که از حماسه خونبار سال ۱۳۴۲ در حمایت از مرجعیت و حرکت اولیه انقلاب نقش خود را حسین وار ایفا نمودند، ودرتمام عرصه ها حضور چشم‌گیری داشته اند، بزرگ‌مردان انقلابی و شجاع و مخلصی همچون شهید حسن شاهسوند وهزاران شهید والا مقام دیگر، چراغ پر فروغ این خطه قهرمان خیز را روشن نگاه داشته است. سی وهفتمین سالگرد رجعت الهی شهید حسن شاهسوند در عملیات افتخارآمیز والفجر هشت را گرامی داشته و فقدان این شهید عزیز را به خانواده و همرزمانش تبریک وتسلیت عرض می نمائیم.
عمو زاده
بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام عموجان .سالهاست که هر زمان برسر مزارت می ایم عجیب آرامشی میگیرم.بوی بهشت را میدهد .وچه زیبا گفته اند که قطعه ای از بهشت است از قبور شهدا. پاهایم در قول و زنجیر خواسته های دنیوی است و دلم یخ زده .هراز گاهی صدایتان میزنم تا یخش آب شود .حرارتی گیرد.چه زیبا قول و زنجیرهارا در اوان جوانی باز کردید و پرواز کردید . من هم میخواهم پرواز کنم .بال بگشایم و فرسنگ ها از این همه سیاهی و زشتی فاصله بگیرم.کمکمان کن تا پرواز کنیم بال بگشاییم و زنجیرهارا بازکنیم. ماه محرم است و عزای امام حسین.برای که گریه کنم نمیدانم .برای اوج مصیبت بر امام و بارانش یا برای سیاهی که بردلها نشانده ایم و امام حاصرمان سالهاست که منتظر ۳۱۳ یار است. کمکمان کن تا راه گم نکنیم و حیران نشویم .راهنمای دلمان باش تا چون حر ازاده باشیم .راهنمایمان باش تا امام حاصر را یاری کنیم . خوشا به سعادتتان که پرواز کردید .کمکم کن تا پرواز کنم .راهنمایم باش تا پرواز کنم. هربار این حرفهارا برسر مزارت میگفتم .این بار نوشتم تا گدایی ام را بیشتر ثابت کنم. انان که خاک را به نطر کیمیا کنند ایا بود که گوشه چشمی به ما کنند
فرزند
سالهاست عموها از راه پدر نمیروند ✅ یادم می آید وقتی ‌کوچک بودم همرزمان دیروز پدر که عمو صدایشان میکردم با دیدنم حالی به حالی میشدند و همزمان که اشکشان جاری میشد با لحنی آکنده از احساس وظیفه از من بیچاره. میخواستند که راه پدر را در پیش بگیرم و من ناگزیر از سنگینی آن همه نگاه سری تکان میدادم و به ناچار متعهد میشدم به رفتن در مسیری که هیچ از آن نمیدانستم. ✅ سالهای سال گذشت و من با چراغی که از. نامه ها و وصایای پدر برایم روشن شد احساس کردم که راه پدر را پیدا کرده ام. ✅ راه پدر از رهایی شروع میشد و به خدا میرسید. آغازش دل کندن از همه زرق و برق ها بود و پایانش چشمه ای زلال و ابدی به نام انسانیت و البته میانبری داشت که راه بلدها میدانستند و راه صدساله را یک شبه طی میکردند و میشدند شهید. ✅ دیگر زمان آن رسیده بود که عموها یعنی. همان همرزمان دیروز پدر که من فکر میکردم یا راه پدر را پیموده اند یا در حال طی طریق هستند دست این نابلد را بگیرند و به مقصود برسانند و حالا من سالهاست در ابتدای راه پدر ایستاده ام و هیچ خبری از عموها نیست ✅ گاهی میبینمشان که با ماشینهای لوکس کنارم توقف میکنند دستی تکان میدهند من هم دست به سینه راه پدر را نشان میدهم و به یادشان می آورم که باید از این راه بروم. ✅ در نگاه عموها اثری از دل کندن نیست، اثری از شرمندگی نیست. حتی اثری از گذشته هم نیست، با لبخند برایم دست تکان میدهند و از راه دیگری میروند. ✅ بارها شک کرده ام که نکند راه پدر همان است که آنها میروند اما تا چراغ وصیت نامه را روشن میکنم خیالم راحت میشود. ✅ سالهاست عموها از راه پدر نمیروند، سالهاست عموها از راهی میروند که پدر هرگز نرفت و وا حیرتا که عموها هنوز در دعاهایشان از خدا میخواهند که توفیقشان دهد تا پای در راه پدر بگذارند. ✅ فقط هر از چند گاه جوانهای عاشقی را میبینم که با شوق از این جاده میگذرند . با سربند و کوله پشتی و چفیه و پلاک میروند و چندی بعد در حجم تابوتهای سه رنگ از سوریه و عراق برمیگردند. ✅ به حالشان غبطه میخورم از اینکه سبک میروند و سبکتر می آیند از اینکه من هنوز در ابتدای راه ایستاده ام ✅ چند سال بعد که یادگار یکی از این مسافرهای ملکوت را ببینم به او می‌گویم راه پدرت صراط مستقیمی است که در نماز میخوانیم و عمو ها فراموش کرده اند دنیا محل گذر است التماس دعا
برادر
شهید والامقام حسن شاهسون طغان فرزند حبیب در روز بيستم مهر ۱۳۴۰ در روستای طغان از توابع بخش جوادآباد ورامین دیده به جهان گشود . ‌‌‌وی در خانواده ای مذهبی رشد و تکامل پیدا کرد و تحصیلات ابتدایی خود را در روستای طغان و تحصیلات راهنمایی و دبیرستان خود را در شهر جوادآباد(بخش جوادآباد) گذراند. ابتدا به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت و سال ۱۳۶۰ بصورت رسمی لباس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پوشید . سال ۱۳۶۱ ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. در اوائل خدمت رسمی خود ، مدتی را بعنوان محافظ شخصی آیت الله محمودی امام جمعه شهرستان ورامین سپری نمود . سپس بعنوان داوطلب عازم مناطق جنگی گردید . حدود ۴ سال در جبهه های حق علیه باطل خدمت نمود و سرانجام در روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۴ و در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو بر اصابت ترکش های خمپاره به همرزمان شهیدش پیوست ودر تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در گلزار شهدای امامزاده هادی جوادآباد به خاک سپرده شد. امام خمینی(ره) در پاسخ خبرنگاری که در سال ۱۳۴۲ از او پرسیده بود شما با کدام ارتش میخواهی جلوی شاه بایستی فرموده بود : "سربازان من در گهواره اند" روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.

جستجو در صفحات درگذشتگان